شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست...؟
چه بگویم با تو ؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من باز از دست تو ای رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بود
نظرات شما عزیزان:
دلــنوشته های مــنچه سخت است منتظر قاصدک بودن در جاده ای که هیچ بادی نمی وزد... | ||
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |